ادرس اونیکی وب و عوض کردم و خیلی وقته دیگ توش چیزی نمینویسم
میخاستم بشینم این یسال سختی بهم گذشت و بنویسم و بذارم اونجا اما قبل اینکه اونو تموم کنم فکر و خیال کسی اومد توی ذهنم و تمام فکرمو درگیر خودش کرد دلتنگش شدم بهش فک کردم همه جایی ک میتونستم و دنبالش گشتم اما نبود ک نبود این روزا دیگ از پیدا کردنش نا امید شدم اما هنوزم دلم براش تنگه چ با فک کردن بهش قلبم فشرده میشه انگار ک یکی اون ی تیکه عضلرو توی مشتش فشار میده و میخاد تو مشتش متلاشیش کنه
بعضی وقتا بعضی شبا به این فک میکنم ک اگ پی اممو دید چی میشه و واس خودم داستان سرایی میکنم و بعضی وقتا هم ب اینکه اگ
ولش کن روز خوبی بود شبت بخیر
#بیاین قبول کنین اختاپوس موجود فرازمینیه
#با من از کراش زدن حرف نزنید من رو دماغ بزرگ دوران بلوغ طرف کراش زدم
#اشک ریخت جلوی میلیون میلیون ادم اخرم به اسم باباش سر و تهشو جمع کرد ولی ما ک میدونیم توام دلتنگی
ک ,فک ,دیگ ,بعضی ,نبود ,شدم ,فشار میده ,میده و ,و میخاد ,مشتش فشار ,توی مشتش
درباره این سایت